Ecole lacanienne d’Iran

مدرسه لکانی ایران

مقالات اورفه

آیا سرکوب راه چاره است؟! (بخش دوم)
به عنوان کسی که سالها با نوجوانانی که با تروماهای مختلف درگیر بوده‌اند کار کرده است، می‌توانم بگویم در کلینیک، ما هر روز با صدق گفته فروید مواجه می‌شویم. ترومایی که به فرد در سن پایین وارد شده، به ویژه هر چقدر در سنین پایین تری بر او اثر گذاشته باشد، و به ویژه اگر مربوط به مسائل جنسی یا انواع پرخاشگریهای محیطی باشد، در طی سالیان سال در اعماق ناخودآگاه ریشه دوانده و شاخ و برگ بیشتری پیدا کرده، و همانطور که بسیاری از مراجعان از آن نام می‌برند، ابعاد یک «هیولای دژخیم» را پیدا می‌کند، هیولایی که علی‌الظاهر
ادامه مطلب
آیا سرکوب راه چاره است؟! (بخش اول)
«… کیست کو تن در دهد در طعن و طنز دهر و آزار ستمگر وهن اهل کبر و رنج خفت از معشوق و سرگرداندن قانون تجریهای دیوانی و خواریها که دائم مستعدان صبور از هر فرومایه همی‌بینند؟» هملت، شکسپیر در سال ۱۹۱۲ میلادی، مقارن همان زمانی که فروید متوجه شده بود که کشفیات او در باب علل و اشکال نوروز، قابل تعمیم یافتن به اجتماعات انسانی است، یعنی زمانی که داشت کتاب توتم و تابو را می‌نوشت، در یکی از ایالات آمریکا اتفاقی افتاد که حتی ثابت می‌کرد اجتماعات جانوری و گیاهی هم از قوانین مشابه روح و روان آدمی
ادامه مطلب
حد نهایی پرواز انسان…
یادم هست در اولین کتابم «روشهای علمی و کاربردی مطالعه» جمله‌ای از بنجامین دیسرائیلی وجود داشت که در آن زمان خیلی مرا تحت تاثیر قرار داد، گویی گل سرسبد جمله‌های کتاب بود که خیلی از جمله‌های من که در آن زمان جوان نورسته‌ای بودم ارزش داشت، و نکته حیرت‌آور این است که اکنون بعد از بیش از سی سال که از چاپ آن کتاب می‌گذرد، هنوز هم تاثیر این جمله بر من وجود دارد. دیسرائیلی می‌گوید: «افکار عالی را در خود پرورش بده، چرا که هیچگاه از افکار خود بالاتر نخواهی رفت…» در تمام این سالها، شاهد بوده‌ام که چه
ادامه مطلب
شعری تازه از بهمن بداغ
مه صبحگاهان به کناره های دریا پرسه زنان از نجواهای شبانه کنار و کوور می‌گفت و جرعه ای از قهوه تلخ شبانه را به کام دریا می ریخت   پرستوهای مهاجر لختی نشستند تا از بندرهای ابهام پرس کنند   و ماهیان دریا دزدانه نجواهای کنار و کوور را نوشیدند   تا مروارید غلتان فروخفته به کف آب برای گردن یار هزار راز مگو به چنته داشته باشد…   این آخرین دست نوشته بهمن در جوف نامه آدمخواران بود، فکر کنم زمانی که پاکت را داده بودند تا آدرسش را روی آن بنویسد، یواشکی آن را سرانده درون پاکت. آنقدر
ادامه مطلب
ساحت انسانی
انسانهایی هستند که به ما یادآوری می کنند ساحت انسانی قابل فروکاستن نیست. انسانهایی هستند به ما انسان بودنمان را یادآوری می کنند و مسوولیت داشتنمان را و توانمان را در تغییر شرایط. انسانهایی هستند که آینه ای می شوند تا در آن روحمان را بنگریم و جرات کنیم به حفره ها و لکه های آن نظری بیفکنیم. انسانهایی هستند که تعریفی از انسان بودن فراهم می کنند. انسانهایی هستند که تمام مرزهای هستی و وجود را در می نوردند تا به ما یادآوری کنند، ‌”که هستیم” و “چه هستیم” و “آمدنمان بهر چیست.” انسانهایی هستند که با زبان مشترک
ادامه مطلب
اورفئوس و اوریدیس(اورفه و اوریدیسه)
خدایان نخستین،موسیقیدانان و نغمه سرایان اعصار بسیار کهن بودند. آتنا در این رشته نام و شهرتی نداشت،امّا این الهه فلوت را ابداع کرد،هر چند که هیچ گاه آن را ننواخت. هرمس چنگ را ساخت و آن را به آپولو داد که به صدا در بیاورد،و صدا به حدّی دلنشین و شاد و هماهنگ بود که وقتی آن را در کوه اولمپ نواخت تمامی خدایان از خود بی خود شدند.هرمس حتی نی چوپانی را هم برای خود ساخت و آهنگهای سحرآمیزی از آن بیرون آورد.پان نی را از ساقه نی ساخت و با آن آهنگهایی نواخت که چون نوای بلبلان در
ادامه مطلب