Ecole lacanienne d’Iran

مدرسه لکانی ایران

مدرسه لکانی ایران

مدرسه لکانی: زنده کننده مدارس روزگار باستان
می دانید که مدارس روزگار باستان به تدریج متروکه شدند. آنها مدارسی بودند که شاگردان می آمدند تا به سخنان افراد گوش بسپارند. آنها چیزی بودند که لکان وقتی مدرسه خودش را پایه گذاری کرد، «مأمن و پناهی از تمدن و ناخشنودی هایش» نامید. او به مدرسه خودش بر اساس مدلی از مدارس روزگار باستان نگاه می کرد: پناهگاهی از تمدن و ناخشنودی هایش. وقتی ما افلاطون را می خوانیم روشن است که شور و اشتیاقی در اطراف و اکناف مدارس وجود داشته – مردمان می خواستند بدانند که آیا عیاش ها و خوش گذران های زمانه به سقراط گوش
ادامه مطلب
فروید زنده است (۳)
…اما این رویا معمایی دیگر را نیز عیان میکند: رویا آشکارکننده اشتیاق کیست؟ تفاسیر اخیر به وضوح برآناند که انگیزه حقیقی در پس رویا میل فروید به تبرئه همکار و دوست نزدیکش، فلیس، از مسوولیت و تقصیر است. این فلیس بود که در خصوص عمل بینی ایرما اهمال کرد، و میل نهفته در خواب نه در تبرئه خود فروید که در تبرئه دوستش است، کسی که در این مورد، همان« سوژه ای که فرض میشود می داندِ »فروید بود، ابژه انتقالِ او. رویا، آرزوی فروید را درباب اینکه فلیس مسوول ناکامی درمان نبود، اینکه او فاقد دانش نبود، دراماتیزه میکند.
ادامه مطلب
فروید زنده است (۲)
…این دگرگونی پارادوکسیکال در نقش تفسیر روانکاوانه در هیچ کجا روشنتر از مورد رؤیاها نیست. فهم عرفی از نظریه فروید درباب رویا این است که رویا تحقق خیالی یک اشتیاق ناخودآگاه مهار شده است که به مثابه قاعده ای از یک طبیعت سکسوآل عمل میکند. فروید در ابتدای کتاب تفسیر رویا، تفسیری مفصل از رویای خودش درباره «تزریق ایرما » به دست می دهد. این تفسیر به نحوی شگفتانگیز یادآور لطیفه ای از دوران حکومت شوروی است: « آیا رابینویچ در بخت آزمایی ایالتی یک ماشین نو برد؟» «در اصل بله، برنده شد .فقط نه یک ماشین، یک دوچرخه، نو
ادامه مطلب
فروید زنده است (۱)
در سالهای اخیر اغلب شنیده ایم که می گویند روانکاوی مرده است. پیشرفتهای جدید در علوم مغزی سرانجام روانکاوی را در مکانی که به آن تعلق داشت قرار دادند، در انباریِ جست وجوهای تاریک اندیشانه و پیشاعلمی برای معنای پنهان، در جوار اعتراف گیرندگان مذهبی و خوابگزاران. چنان که که تاد دوفرسن میگوید هیچکس در تاریخ اندیشه بیش از فروید درباره همه بنیانها بر خطا نبود برخی اضافه خواهند کرد، به استثنای مارکس. سال گذشته «کتاب سیاه روانکاوی » از پی « کتاب سیاه کمونیسم »از راه رسید و همه خطاهای نظری و دغلکاریهای بالینی را که فروید و پیرواناش
ادامه مطلب
برف هایی بلور آجین از زمستان جم (JAM) به واسطه شاگردش ژیژک (ZIZEK)
– هنوز هم فکر می کنم بیشترین آموخته هایم به سالها[یی که] در پاریس [بودم] بر می گردد، طوری که می توان گفت تحصیلات واقعی من همان بود. کاری ندارم که مردم در مورد ژک آلن میلر (JAM) چه فکر می کنند، به نظر من او بهترین آموزگار بود. او توانایی به راستی معجزه آسایی در شرح و تفسیر دارد: یک صفحه از لکان را می خوانید که هیچ از آن سر در نمی آورید، بعد با او حرف می زنید و نه تنها آن را می فهمید، بلکه به نظرتان کاملا واضح می آید، و با خودتان می گویید
ادامه مطلب
از پلاسکو تا کاخهای بلند اندیشه…
۱– پلاسکو سال ۴۱ متولد شده بود. پلاسکو در چهار راه استانبول و در فاصله کوتاهی از میدان توپخانه بود. پلاسکو هرگز ۵۵ سالگی اش را ندید. پلاسکو را نپاییدند. پلاسکو افتاد. ۲– سال ۴۱ متولد شد، در بحبوحه جنگ جهانی دوم. تا سال ۸۱ نضج گرفت، و در تنهایی و طرد از محافل رسمی، و در کنار شاگردانی مبرز، بالید و شکوفه داد. نام درختی که پرورش داد «حیرت» بود، سرآغاز دانش (به قول فروید، که به او ارادتی تام داشت). از سال ۸۱ تا ۳۵ سال بعد شاگردان از آن درخت لطیفی که او پرورش داده بود مراقبت
ادامه مطلب