بر سبیل مقدمه!
کاروان در بیرون دروازه های شهر، زیاد منتظر کسی نمی ماند، خصوصا کسی که هنوز دل در گرو یار و دیار دارد؛ برای چنین کسی همان بهتر که در کنج خانه اش بخزد، و به مرور خاطرات زندگی اش بپردازد. اما مسافر شهر ایده ها دلش برای سفر می تپد، او در پای هیچ بتی توقف نمی کند و هنوز از «شهرهای بی نشان» باز نگشته، با توشه ای که از آن سفرها اندوخته، به فکر سفر، نه این بار در چین و ماچین، که در سرزمین مادری است. گرچه شهرهای سنگی و آجری و سیمانی کشورها به یقین نزدیکترند،