قضیه اسرارآمیز منیرالملوک و ایرما
(بخش اول) صبح زود ساجده بانو مشغول آب دادن گلدانهای اطلسی دور حوض است. خانه کوچه آقا موسی زودتر از خانه های دیگر محله اودلاجان بیدار شده است. میرزا طبیب دارد یادداشتهایش را کنار حوض مرتب می کند. ساجده بانو- این قصه سر دراز دارد. نگفتم حکیم الملک با آن دنائت ذاتی اش به آسانی دست بردار نیست. میرزا طبیب- فعلا که اظهار لحیه ها بدل شده به ادعای پیدا کردن کتاب رویاها، که از سرداب خانه مان ربودند. من تصور می کردم کار اشرار و الوات باشد. اما کنت دو مونت فورت می گوید در محله چاله میدان در