مگه خاطرخواهی به این سادگیا علاج میشه بی پدر؟ (۶) دایی جان ناپلئون بر تخت روانکاوی
یکی دیگر از شخصیتهای مرکزی داستان، شازده اسدالله میرزاست (همان که در کودکی فکر میکردم اوست که کلمات رازآمیز را میسازد!). داستان عشق نافرجام او در پرده آخر داستان رمزگشایی میشود، و مشخص میشود که تمام زنبارگیها و خوشباشیهای ظاهری او، در اصل جایگزینی هستند برای یک ابژه (هدف) جنسی از کف رفته. در واقع، عمو اسدالله راه حل عشق از کف رفتهاش را در فروکاستن آن به روابط جنسی با افراد بسیار یافته است. این بار در او با فروکاستن عشق روبرو هستیم، و نه با جابجا کردنش (آنطور که در دائیجان دیدیم)، به همین خاطر هم او هیچ