مگه خاطرخواهی به این سادگیا علاج میشه بی پدر؟ (۳) دایی جان ناپلئون بر تخت روانکاوی
اما چرا به قول حافظ: «یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب/ کز هر زبان که میشنوم نامکرر است»؟ مساله همین است که عشق در حد اعلای خود از مقوله چیزهایی است که تعلق به حوزهای دارند که ما در روانکاوی لکانی به آن «بعد واقع» میگوییم: حفرهای ناممکن و ناگفتنی در وجودمان که کلمات هم به آن دسترسی ندارند. این است که هر قصهای در مورد عشق، جز اینکه به حواشی این حفره وجودی نزدیک شود، کاری نمیتواند بکند، و چون رسیدن به مرکز حفره غیرممکن است، هر توصیف عشق، مانند توصیفی است برای بار اول. اولین بار