روحم شکست از آن دیرک شکسته
از آن آغل آوار
از آن دستان تهی
بر آستان خاک
بر آسمان کهربا…
از لاشه درهای زنگ زده
از تهیای عشقهای نافرجام
از ازدواجهای زخمی
از نفس کشیدن زمین
که نفس را آوار می کند بر هم وطن
تا تخریب هستی چرکتاب آدمی
تا تشکیل اولین نطفه های زندگی…
۱/۷/۹۱ آذربایجان و ۴۰۳ روستایی که سقفی می جویند جز آسمان…