اودیسه لکانی (بخش چهارم)
من آن مرغم که هر شام و سحرگاه ز بام عرش می آید صفیرم کانت جمله معروفی دارد: «دو چیز احترام مرا بر می انگیزاند: یکی آسمان پر ستاره بالای سرم، و دیگری قانون اخلاقی در درونم». اما آیا اگر به مانند حافظ توان آن را داشته باشیم که جهان را نه از منظر خودشیفتگی، بلکه از بام عرش بنگریم، چیزی برونی ترین لایه جهان را با درونی ترین نقطه یا سائقها و سویدای دل آدمی، مانند نوار موبیوس، به هم نمی پیوندد؟ کهکشان راه شیری که منظومه شمسی خرد ما را در خود جای داده، همچون کهکشانهای دیگر دور