می یا مایی و منی؟ مساله این است…
بهمن عزیز! صبح است و ژاله می چکد از ابربهمنی برگ صبوح ساز و بده جام یک منی بهمن جان از شعرت خیلی لذت بردم، خصوصا اینکه «ترّ زلف» یک ترکیب کاملا نویی است، و خیلی هم عاشقانه! امیدوارم در کنار چخوف گرامی لحظات خوشی داشته باشی و دور از چشم تنگ چشمان گرفتار در مایی و منی – که تنگ چشمی شان در درجه اول به کسی ضرر نمی رساند، بلکه دیدن زیبایی های جهان را به روی خودشان می بندد – حسابی کیف کنی: در بحر مایی و منی افتاده ام بیار می تا خلاص بخشدم از مایی