ردکردن این

مدرسه لکانی ایرانی

آرشیو مقالات

از «دارالبیضه» همان برون تراود که در اوست…
کسی که اسامی «استاد» و «دانا» را یدک می کشد، وقتی می بیند دانشجویان کسی را برای سخنرانی دعوت کرده اند که هیچ یک از این القاب را ندارد، و نیازی هم به آنها ندارد، که مایه قوت او سخن اوست که همه جا همره اوست، تصمیم می گیرد که هر جور شده زهر خود را بریزد، و چون می داند با او نمی تواند بحث کند – چه شنیده که «هر که با داناتر از خود بحث کند که بدانند که داناست بدانند که نادانست» – با خود فکر می کند پس به او بی احترامی می کنم تا
ادامه مطلب
اورفه و مساله آَشفتگی کائنات و گشودگی در غارها
پس از سلام و تحیات «کسی به من می گوید روی این زمین چه خبر است؟ می دانم من و اوریدیس هنوز در فضای ذهنی عصر روشنگری هستیم، اما فضای امروز برای شما غریب و دلخراش نیست؟ واقعا چطور در این فضا نفس می کشید؟ حالا درست است که موسیقی دنیای شما بیشتر به صدای پیت حلبی شباهت دارد که در آن سنگی انداخته باشند و به آن با ریتمی نامنظم لگد بزنند، و دیگر از موسیقیدان های واقعی عصر ما مثل موتزارت و ویوالدی و بتهوون خبری نیست، اما بگو ببینم همین کسانی که می روند و این دری
ادامه مطلب
حفره تاریکی، حفره تاریخی، حفره کلامی…
اورفه عزیز مطمئن بودم که ماه پشت ابر پنهان نمی ماند، و بالاخره روزی تو رخ نشان خواهی داد. گرچه ۶ سال برای آن در این سایت صبر کردم. بایستی بیش از ۸۱۶ هزار بازدید از سایتی که به نام تو هست انجام می شد تا بالاخره اعلام حضور کنی. موقع خیلی خوبی هم این کار را کردی چون اهالی رشک آباد بدجوری به کنج خوارزم ما تاخته بودند و مانند مغولان در پی یکسان کردن آن با خاک بودند. حالا به یمن حضور تو و به مبارکی اش می خواهم خبر خوشی هم برای دوستاران این سایت اعلام کنم.
ادامه مطلب
فروید زنده است (۳)
…اما این رویا معمایی دیگر را نیز عیان میکند: رویا آشکارکننده اشتیاق کیست؟ تفاسیر اخیر به وضوح برآناند که انگیزه حقیقی در پس رویا میل فروید به تبرئه همکار و دوست نزدیکش، فلیس، از مسوولیت و تقصیر است. این فلیس بود که در خصوص عمل بینی ایرما اهمال کرد، و میل نهفته در خواب نه در تبرئه خود فروید که در تبرئه دوستش است، کسی که در این مورد، همان« سوژه ای که فرض میشود می داندِ »فروید بود، ابژه انتقالِ او. رویا، آرزوی فروید را درباب اینکه فلیس مسوول ناکامی درمان نبود، اینکه او فاقد دانش نبود، دراماتیزه میکند.
ادامه مطلب
فروید زنده است (۲)
…این دگرگونی پارادوکسیکال در نقش تفسیر روانکاوانه در هیچ کجا روشنتر از مورد رؤیاها نیست. فهم عرفی از نظریه فروید درباب رویا این است که رویا تحقق خیالی یک اشتیاق ناخودآگاه مهار شده است که به مثابه قاعده ای از یک طبیعت سکسوآل عمل میکند. فروید در ابتدای کتاب تفسیر رویا، تفسیری مفصل از رویای خودش درباره «تزریق ایرما » به دست می دهد. این تفسیر به نحوی شگفتانگیز یادآور لطیفه ای از دوران حکومت شوروی است: « آیا رابینویچ در بخت آزمایی ایالتی یک ماشین نو برد؟» «در اصل بله، برنده شد .فقط نه یک ماشین، یک دوچرخه، نو
ادامه مطلب
نامه ای از اورفه… [اورفه باز می گردد]
پس از سلام و تحیات «آنقدر از اوریدیس حرف زدید و بی دلیل و با دلیل حرف او را به میان کشیدید که دیدم دیگر درنگ جایز نیست. گرچه جای گرم و نرمی هم نبودم: گرم بود، اما به مدد گرزهای گران رشک آبادی ها اصلا نرم نبود. بایستی یک بار این گرزها بر ملاج سرت فرود می آمد که دیگر جای مرا «گرم و نرم» نخوانی. البته من از گرمایش شکایت ندارم – بالاخره دوزخ است دیگر و کسی انتظار سرما ندارد – ولی نرمایش بدجوری دلم را آزرد. حالا اصلا چه جوری کار به اینجا رسید؟ ما که
ادامه مطلب