برف بر سرشاخه ها می نشیند آرام آرام
تنه های برفی، تنه های رقصان
برف را آیا
سر باز ایستادن نیست؟
می نشیند کلمه بر دل
در آن صبحی که کلماتت طلوعش داد
خدا کند سر باز ایستادن نداشته باشد
این برف
این سپیدی
این کلمات…
ببارید کلمات
تا نفس کشم آرام آرام
ببارید دشنه های خون
بیایید نشئه های زندگی
ببارید…
خدا کند برف کلمات
سر بازایستادن نداشته باشد…