ردکردن این

مدرسه لکانی ایرانی

“وای بر مغلوب” در امین آباد

سه شنبه ۲۰ اسفند ۹۲٫ قرارمان باز هم کنار ماشین دودی ایستگاه مترو. همه بچه های گروه «آوای مهر» آماده اند تا بازهم برای بیماران امین آباد نمایشی را اجرا کنند، بچه هایی که به های و هویهایی که می گویند بیماران از نمایش شما چیزی نمی فهمند بی اعتنا هستند. این را در چشم بیماران دیده اند، چشمان مشتاقی که همواره از بچه ها باز عهد می گیرند که بازهم برگردید. نکته ای که در مورد بسیاری از نمایشهای دکتر غلامحسین ساعدی وجود دارد این است که این نمایشها نمایش مغلوبان و تو سری خوردگان و به اضعاف کشیده شدگان هستند از سوی دکتری که سالها با این افراد، بیشتر در کسوت بیماران روانی، سروکار داشته و درد آنها را عمیقا حس کرده.  بنابراین بیشتر با نمایشهای او کسانی ارتباط برقرار می کنند که حداقل دارای «منی» ورقلمبیده نباشند. دلیل می خواهید؟ یکبار هم که شده به اجراهای ما بیایید تا ببینید کدام دسته از افراد هستند که دو گوش دارند دو گوش هم قرض کرده اند و پای نمایش نشسته اند، و با گوشی شان یا با بغل دستی شان حرف نمی زنند. نمایشهای گروه آوای مهر در امین آباد بهترین برهان بر این واقعیت هستند که مخاطب اصلی نمایشهای ساعدی کشتی شکستگان هستند، نه کسانی که اسم ساعدی را می آورند تا برای خود آب و نانی فراهم کنند. کسانی که مثلا در روزنامه های غیر فرمایشی این سرزمین قلم می زنند، و داعیه دفاع از حقوق زنان را دارند، اما آنجایی که بایستی در پیش فرضهای خود تجدید نظر اساسی کنند، یا از حقوق زنانی دفاع کنند که نمی خواهند عکسشان منتشر شود لختی  بر می آَشوبند، و لختی دیگر خاموش می شوند و حتی  از انتقال خبری کوتاه  از کار بچه های گروه آوای مهر عاجز می مانند. گویی نمی دانند که :

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم               از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

ساعدی، امین آباد، بیمار روانی که شما شناخته اید ارزانی خودتان، و ساعدی و امین آبادی که ما شناخته ایم – پس از سالها کار تخصصی با بیماران و تدریس ادبیات نمایشی در بنیاد امید مهر – مال خودمان.

به اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی