ردکردن این

مدرسه لکانی ایرانی

پرسش و پاسخ‌هایی در حوزه روانکاوی لکانی(۷)

– بطور خاص وجه ممیزه روانکاوی از روانپزشکی چیست؟
– دانستن این وجه ممیزه، برای کسانی که تواما کار روانپزشکی و روانکاوی می کنند، اهمیت بسیاردارد، چون این دو در مسیر اخلاقیات متفاوتی حرکت می کنند: در روانپزشکی، خصوصا روانپزشکی “شهری” ، “زندگی خوب” در تقابل با جنون و مرگ قرار می گیرد. در روانکاوی، این چنین نیست، و هم سکسوالیته قلمروی وسیعتری دارد (و به گونه ای هر جور سرمایه گذاری روی ابژه ها را دربر می گیرد)، و هم مرگ. (پیش از این در یادداشتی به علائم چهارگانه حیات روانی اشاره کردم).
از سوی دیگر، در روانپزشکی قلمروی بیماری و سلامت مرز مشخصی دارد، در حالی که در روانکاوی، فرد روانکاو نه با “بیماران”، که با سوژه های دانش سر و کار دارد، که لازمه اش تعهد به اشتغال بیناذهنی با مراجعین است، چیزی که در روانپزشکی ضرورتی ندارد.
مسلما این دیدگاه وسیعتر روانکاوی است که کار روانپزشکی را تحت تاثیر قرار می دهد، همانطور که مصاحبه های روانپزشکی لکان در بیمارستان سنت آن نشان میدهد. با پیشرفت هرم ذهنی افراد جامعه و خروج آنها از ارتباط “ارباب-بنده ” هگلی، به نظر می رسد فاصله کار روانپزشکی و روانکاوی، حداقل در سطح انسانی، کم و کمتر شود. گرچه بسیاری از موارد، از جمله انقلاب نوروساینس در روانپزشکی، در اساس چیزی نیستند جز تلاش برای زنده کردن دوباره ارباب قدیمی در روانپزشکی، با استفاده از واژگانی نو. این ارباب قدیمی، در روانکاوی نیز هر از چندگاه دوباره زنده می شود، گویی آدمیان را از مواجهه با هیولاها و دیوهای باستانی تاریخشان گریزی نیست، حتی در گفتاری که به کلی مسیری خلاف این هیولاها را پیش گرفته است.

به اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی