خبری از بهمن بعد از قریب ۵ سال آزگار!
پنچ سال است که هر وقت پستچی نامهای میآورد چراغی در دلم روشن میشود که شاید خبری از بهمن آورده باشد. دیگر تقریبا ناامید شده بودم و از صرافت اینکه ممکن است دوباره خبری از بهمن به دستم برسد بالکل درآمده بودم. تا اینکه پنجشنبه پیش پستچی نامهای آورد که بسیار شگفت انگیز بود. روی پاکت خط بهمن را که آدرس مرا نوشته بود شناختم. با سرعت پاکت را پاره کردم تا ببینم چه برایم نوشته است. اما با باز شدن نامه مجددا امیدم کمرنگ شد. روی کاغذی کاهی و قدری کثیف، تعدادی حروف و علامات میدیدم که بیشتر