ردکردن این

مدرسه لکانی ایرانی

خلاصه صحبتهای سخنرانی دکتر فرزام پروا در مراسم رونمایی کتاب “حافظ و رود جادو”، در تالار غزل وزارت فرهنگ شیراز (جنب حافظیه) و پاسخ به سوالات و انتقادات اساتید ادب و روانشناسی/ مورخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۱

گفتم به نقطه دهنت خود که برد راه
گفت این حکایتیست که با نکته دان کنند

– برای رفع نقیصه فقر کتابهای مربوط به لکان، که می توانند پیش زمینه مطالعه این کتاب باشند، من یک کتاب نوشته ام (درسگفتارها ی لکان) و یک کتاب ترجمه کرده ام (درسنامه لکان کمبریج)
-من چیزی را به خواننده “تحمیل” نکردم، من در مقام یک روانکاو متوجه شدم که دالی از غزلیات خواجه غائب است (شمس) که نام خاص خواجه است، و حذف این دال فراوانی حروف شین و سین را در دیوان افزایش می دهد.(بنا بر اصل بازگشت واپس زده) بعدا فهمیدم این فراوانی بیشتر این دو حرف در غزلیات خواجه مورد توجه آقای شفیعی کدکنی هم قرار گرفته و حل این معما را از روانشناسان خواسته بودند. البته یک روانکاو می داند کلمات با تغییر شکل می توانند از سد سانسور رد شوند (به همین خاطر هم در غزلیات حافظ شمسه داریم ولی شمس خیر).
-این ایراد هم که شمس کلمه ای است که در اشعار شاعران دیگر هم (غیر از مولانا) کم است وارد نیست. اولا که ما در مورد غزلیات حافظ با کم بودن این دال مواجه نیستیم، بلکه با غیاب آن مواجهیم. ثانیا از یاد نبریم که در مورد کسی صحبت می کنیم که نام خودش شمس است. شاید بهتر باشد او را با شاعر معاصرش که همین نام را دارد مقایسه کنیم: شمس مغربی. در مورد شمس مغربی می بینیم کاربرد این دال ابدا نادر نیست. (شمس مغربی در غزلیاتش ۹ مرتبه این دال را بکار برده است). نکته جالبتر این است که در مقام مقایسه، ما در غزلهای شمس مغربی آن تسلط حروف شین و سین را که در مورد حافظ دیدیم، بدان شکل دیگر نمی یابیم.
-در بسیاری از موارد من پژوهشم را با راهنمایی خود خواجه پیش بردم. مثلا این بیت از خواجه:
چو من ماهی کلک آرم به تحریر
تو از نون و القلم می پرس تفسیر

به من نشان داد تفسیر شعر حافظ بایستی با ارجاع به قرآن و خصوصا حروف مقطعه انجام شود.
-این کتاب در درجه اول روانکاوی شعر حافظ است تا روانکاوی شاعری به نام حافظ، گرچه از پژوهش اول می توان راهی کوچک به پژوهش دوم یافت.

به اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی