ردکردن این

مدرسه لکانی ایرانی

به دنبال موبی دیک در اقیانوس وهم

بهمن عزیز

نمی خواستم چیزی برایت بنویسم، نه به این دلیل که دلخوری ازت داشته باشم، بلکه به این خاطر که به نظر من هرکس این حق را دارد که تا آنجا که دلش می خواهد از لذت وهمیات خود برخوردار شود. البته این در مورد کسانی که برای درمان به من مراجعه می کنند صدق نمی کند، چون درد در این افراد، به خاطر نادیده انگاشتن حقیقت است، و من بایستی به وظیقه خود در کاهش دردشان عمل کنم. اما این اواخر چیزهایی نوشته ای که واقعا مرا نگران کرده. ظاهرا فکر می کنی در دریای سیاه گیر کرده ای؟ آن دریای سیاه که هر بنی بشری وظیفه نجات خودش از آن را در طول عمر برعهده دارد، دریای سیاه منیت و افکار خود اوست. بررسی دقیق نامه های تو نشان می دهد که ظاهرا خیلی وقت است به ژاپن رسیده ای. تازه سوار مترو شده ای و عبارت «اودینا واچی نی نی گامادس» – که مرتب به کاپیتان کشتی نسبت می دهی – را بارها شنیده ای. طبق تحقیقی که من کرده ام در زبان ژاپنی این عبارت چنین معنی می دهد : در از سمت راست باز می شود. عبارتی که قاعدتا تنها در مترو می شنوی، یعنی در هر ایستگاهی که قطار توقف می کند یک مرتبه می شنوی، به عبارت دیگر کافی است از ده تا ایستگاه عبور کنی تا ده بار آن را بشنوی، بنابراین خیلی طبیعی است که اولین عبارت ژاپنی که یاد می گیری همین عبارت باشد. و داستان پردازی ات را با همین عبارت انجام بدهی. خیلی وقتها هسته مرکزی یک هذیان یک عبارت بی ربط یا بی معنی است، بناراین از این جهت خیلی خودت را سرزنش نکن.

بهتر است یک مقدار با روشنی بیشتری اطراف خود را بررسی کنی. بیشتر از این نمی خواهم فعلا لذتهایت را ازت بگیرم. من که هر لذتی که در زندگی دارم با طیب خاطر با دوستانم و حتی دشمنانم تقسیم می کنم. فقط اگر بخواهم به جمله ساموئل بکت اشاره کنم، تنها یک لذت را با دوستانم نمی توانم تقسیم کنم، آن هم لذت تنهایی است، و تنها یک لذت را نمی توانم با دشمنانم تقسیم کنم، و آن هم لذت مردنم است. حداقل فعلا چنین قصدی ندارم.

شاد باشی هموازه

ف. پ

به اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی