بعد از غذا همانطور که معمول تمام غروبهایمان بود، دور هم جمع شدیم. زن روح و روان، قابلیت ویژه اش را برایم توضیح داد. هر انسانی وجودی منحصر به فرد است، و به هریک از ما خاصه های مشخصی داده شده که بطور استثنایی محکم و نیرومند است و می تواند در زندگی تبدیل به قریحه ای شود. سهمی که او به جامعه اش می داد سهم یک شکارچی رویا بود. به من گفته شد که هر کسی رویا می بیند. درست است که برای همه بیاد آوردن رویا مهم نیست یا همه از رویاهایشان درسی نمی گیرند، ولی همه رویا می بینند. او گفت: «رویاها سایه های واقعیت هستند.» هر آنچه وجود دارد، هر آنچه اینجا اتفاق می افتد، در جهان رویاها نیز وجود دارد. تمام پاسخها آنجا هستند. این شبکه ویژه ای که در مراسم آواز و رقص وجود دارد کمک می کند تا در مورد رویاها جهان برای راهنمایی به کمک طلبیده شود. آنگاه است که زن روح و روان به رویابین کمک می رساند تا پیام را دریابد.