شوپنهاور:
«هر کس فقط میتواند با خود در هماهنگی کامل باشد، نه با دوست یا همسر خود، زیرا تفاوتهای فردی و مزاجی هر چند اندک باشند، همواره به ناهماهنگی منجر میشوند. آرامش عمیق و حقیقی دل و راحت تمام عیار روح، که بعد از نعمت سلامت، بالاترین نعمت روی زمین است، فقط در تنهایی قابل دسترسی است و اگر آدمی خود، بزرگ و پرمایه باشد، لذتبخشترین وضعیت ممکن را بر کرهی کوچک خاک با این دو میتواند داشته باشد…
احساس خودبسایی کامل، در انسانهای صاحب ارزش و غنای درونی مانع از آن میشود که در همنشینی با دیگران، آن طور که جمع از آنها انتظار دارد، ارزش و غنای خود را فدا کنند، چه رسد به اینکه با انکار کردن خود، در پی معاشرت با دیگران باشند. عکس این خصوصیات، مردم عادی را بسیار معاشرتی و قابل انطباق میکند، زیرا دیگران را بهتر از خود میتوانند تحمل کنند…
آنچه انسانها را به سوی جمع سوق میدهد این است که نمیتوانند تنهایی را و در تنهایی، خود را تحمل کنند. خلا درونی و دلزدگی، موجب میشوند که انسانها به سوی جمع رانده شوند، یا به سفر روند…»
(نقل از کتاب در باب حکمت زندگی/ ترجمه محمد مبشری/ انتشارات نیلوفر/ ۱۳۸۹)