“منظور از وجود عالم ملاقات دو دوست بود.”
شمس تبریز
خورشید بر پوست سبزم
میعاد دل انگیزی دارد
افسوس که خورشید
فصل فراغ برف است و کوهستان
دو دلداده ی غریب!
اینجا آتش و آب
دو دلداده ی قدیم
فرزندان خود را به هم تقدیم میکنند
و در هماغوشی سبزشان
ارواح مشتاق و دلخسته خود را به هم می دهند
– بین خودمان
پیشینیان
خاک و باد را
برای رد گم کنی
میان آتش و آب
نشانده اند
تا میانه شان را
به هم زنند! –
کوه بر برف بوسه می زند
تا آتش٬ لبان آب را ببوسد
دو دلداه ی قدیم
ارواح خود را
عاشقانه به هم می بخشند
تا ”تارک بی بقای خاک”
با “دلهره ی ویرانی باد”…
ملاقات آب و آتش
بر قله ی کوه
آنجا که سکوت
تمام صداها را محکوم می کند
و زرد
وفور انفجار سبز را تاب نمی آورد
و باد و خاک
انتحار می کنند
برای هماغوشی آتش و آب…
۹ اسفند ۹۰ – در آسمان تهران جم