کالوینو در مقاله «سیرانو بر روی ماه» [کتاب چرا باید کلاسیک ها را خواند / ترجمه آزیتا همپارتیان / نشر قطره ] قسمتی از کتاب « داستان مضحک احوالات و امپراطوری های ماه» نوشته سیرانو را آورده که نقل آن خالی از لطف نیست (در ضمن معلوم میکند چرا سیرانو سرش را بر باد داده است – زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد ):
ساکنان اشراف زاده ماه عریان از خانه بیرون می آیند و انگار که کافی نباشد به کمر آویزه ای برنجی به شکل آلت مردانه می آویزند.
«به میزبان کوچک خود گفتم: این رسم به نظر عجیب می آید چرا که در جهان ما حمل شمشیر نشانه اشرافیت است.» او بی آنکه تحت تاثیر قرار بگیرد گفت :«اوه آدم کوچولی من وه که بزرگان دنیای شما چقدر دیوانه اند که وسیله ای را که شاخص جلاد است و فقط برای نابودی ما ساخته شده و خلاصه دشمن همه ی زندگان است با افتخار به نمایش می گذاریند! و در عوض عضوی را پنهان می کنند که بدون آن ما از بی جانان خواهیم بود: پرومته ی هر حیوان و جبران کننده ی خستگی ناپذیر ضعف های طبیعت! سرزمین نگون بختی است آنجا که نشانه های تولید مثل زشت و پلید انگاشته می شوند و نشانه های نابودی افتخار آمیز! با این حال شما این عضو را شرمگاه می نامید گویی چیزی پرشکوه تر از زندگی دادن وجود دارد و هیچ چیز پست تر از گرفتن آن .»