اگر همه آدمیان تسلیم کوسه های افکار خودآگاهشان بودند… هیچ دموکراسی شکل نمی گرفت، هیچ فیلسوفی به دنیا نمی آمد، چه می گویم؟ اساسا هیچ کاشفی ظهور نمی کرد، پورسینا و کپرنیک و اینشتن تنها نامهایی بودند میان هزاران نام دیگر، و حیات روی کره زمین به همان بی بار و بری فوران آتشفشانهای سطح زهره، بی هدفی حرکت ابرهای سطح مریخ، بی معنایی وزش گردبادها و طوفانهای سطح مشتری یا جمود یخهای سطح اورانوس و نپتون می شد…
پرسشی که بایستی مطرح کرد این است که چطور در میان تمام جانوران آبزی، جناب کوسه آنقدر روی تمایزات جنسی خودش تاکید دارد؟ و چطور همین درنده، بزرگترین اندازه مغز را در بین ماهیان دارد، به نحوی که قادر به درک دما و میزان نمک و ترکیبات شیمیایی آب و میدانهای مغناطیسی و همینطور “خواندن” چریانهای دریایی است؟