ردکردن این

مدرسه لکانی ایرانی

سخنرانی “ایتالو کالوینو‌؛ جهان ناموجود،جهان بی نشان” (۷)

سخنران: دکتر فرزام پروا

تاریخ: ۹۴.۱۱.۲۰

محل:  تالار کمال دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران.

پیاده کننده: هدا لایق

مطابقت دهنده: صدف کارخانه چی

خیلی راحت می‌شود شما یک متن ادبی بنویسید و کلمه ویتگنشتاین را هم بگذارید آن وسط. مثلاً چند تا جمله از ویتگنشاین هم خوانده‌اید. ولی این آن چیزی نیست که به آن ادبیّات می‌گویند. گاهی اوقات اصلاً باید اسمش را گذاشت بی‌ادبی. یکی از همین نمایشنامه‌ نویس‌های ایران که چند تا هم جایزه برده است، یک دیالوگی در یکی از نمایشنامه‌هایش است که دو نفر دارند با هم صحبت می‌کنند. بعد یکی دارد می گوید: آره، سیب نیوتن. آن یکی می گوید: آره نیوتن را ولش کن، سیب را بخور. بعد می گوید که ویتگنشاتین، مثلاً دارند یک بحث روشن فکری می‌کنند. او هم جواب می دهد که : آره اونم یک… (من کلمه‌اش را اصلاً نمی توانم بگویم) سه نقطه مثل دیگران. خب، این یک جور ادبیّات است که ادبّیات نیست به نظر من، این هم یک جور ادبیّات است که شما میوه آن چیزی را که ویتگنشاین گفته در بحثی که قوبلای و مارکو با هم درباره زبان دارند، می بینید. طبیعتاً اگر بخواهید اسم ادبیّات را بگذارید، ادبیّات این است.

داشتم راجع به این صحبت می‌کردم که آن چیزهایی که، مسیرهای جدیدی که در همین قرنی که گذشت در حوزه اندیشه باز شد، مواردی را اسم بردم. یکی از این موارد امر استثنائی و تکرارناپذیر است. یعنی اینکه در هر انسانی یک وجود یگانه است. هر انسانی چیزی را دارد که در هیچ انسان دیگری وجود ندارد و وجود نخواهد داشت. این را هم باز نشانه‌هایش را می‌بینید. یا اصلاً بحث حقیقت، حقیقت چیست؟ دروغ چیست؟شاید یکی از بهترین آثاری که رگه‌های این تفکّرات جدید قرن بیستمی را شما می‌توانید در آن ببینید، اثری است که در ابتدای همین قرن نوشته شده است، داستان‌های شرلوک هولمز. در داستان‌های شرلوک هولمز موضوع چیست؟ حقیقت! حقیقت چیست؟ موضوع خیلی مواقع زبان است. چون که اصلاً جنایت‌کاران باهم از یک زبان رمزی استفاده می‌کنند و شرلوک هولمز باید بتواند از این زبان کشف رمز بکند. موضوع چیست؟ موضوع رؤیاها است. شرلوک هولمز چطور موفّق به کشف رمز می‌شود؟ چون که خیلی از مواقع می تواند حدس بزند که رؤیای آن فرد چیست. رؤیای آن فرد جنایتکار از آن کاری که انجام داده است چیست؟ دنبال چه هدفی داشته می‌گشته؟ و همین‌طور همین موضوع هیچ یا نفی یا غیاب! که در کالوینو به زیبایی به صورت شوالیه نا‌موجود در آمده است. شما در گفتگوهای واتسون و شرلوک هولمز هم این را می‌بینید. شرلوک هولمز به واتسون می‌گوید: خب، در آن شب که آن اتّفاق افتاد چه چیزی توجّه تو را جلب کرد؟ و واتسون می‌گوید که هیچی، اگر اشتباه نکنم داستان یک اسبی است که ربوده شده است، بعد واتسون می‌گوید: هیچی، من نمیدونم اصلاً در آن شب چرا آن سگ هم که آنجا بود پارس نکرد؟ بعد شرلوک هولمز می‌گوید: قضیه همین پارس نکردن است. چرا سگ نباید پارس کند؟ یعنی حتماً آن فرد را می‌شناخته! همین غیاب کلید رمزگشایی می‌شود، که می‌گویم در آثار کالوینو این موضوع به شکل‌های مختلف می‌آید.

به اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی