سخنران: دکتر فرزام پروا
تاریخ: ۱۳۹۴/۱۱/۲۰
محل: تالار کمال دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پیاده کننده: هدا لایق
مطابقت دهنده: صدف کارخانه چی
بعد مارکو وقتی دارد راجع به این صحبت میکند که جای دیگر آیینهی نفی است، آدم از خردی آن چیزی که دارد باخبر میشود و از گرانی آن چیزی که ندارد و هیچ وقت هم نخواهد داشت، کالوینو دارد یک جور به آن چیزی هم اشاره میکند که برای هر کسی که در معرض این انقلابهای فکری قرار میگیرد، اتفاق میافتد. اصولاً چرا در بعضی جاها این انقلابهای فکری این قدر زیاد اتفاق می افتد و در بعضی سرزمینها نادر است؟ آیا غیر از این است که در مناطقی از زمین هست که یک بافت فرهنگی خاصی بوجود آمده است که افراد راحت از تعصبات و پیشفرضهایشان، البته راحت به نسبت جایی مثل ما، واگرنه، نه اینکه خیلی راحت باشد، همیشه دردناک است. همیشه دست برداشتن از تعصبات و پیشفرضها دردناک است. ولی یک دیگری ای هست، یک جای دیگری هست که کمک میکند این تعصبات شکسته شوند و جا برای اندیشههای جدید بوجود بیاید. شاید همین سفرنامهای که مارکو نوشته و حتی آثار ادبی ما که ترجمه شد و به اروپا برده شد، اینها یک جور جهان جدیدی را برای کسانی که در معرضش قرار میگرفتند، بوجود آورد. اما این دیالوگ، این چیز سازندهای که بین مارکو و قوبلای دارد اتفاق میافتد، قوبلای از حرفهایی که مارکو دارد میزند، همین طور دارد ساختارهای ذهنیاش به هم میریزد، این خودش یک چیز قرن بیستمی در آن هست. شما اگر در همین تحولات قرن دقیق شوید، ببینید در همین قرنی که گذشت، در آن جاهایی که چهار راه ایدهها و عقاید و انقلابهای فکری بوده، که بیشتر از همه هم میشود گفت فرانسه است، راحت میشود این را گفت، چون که نطفه ایدههای جدید در این خاک بسته شده و بعد به سرزمینهای دیگر رفته است و پرورش پیدا کرده است. من اوایل که با کالوینو آشنا شده بودم این برایم خیلی عجیب بود که رگههای آن تفکر فرانسوی را که همه چیز را زیر سؤال میبرد، پرسشگری دارد، نقادی دارد و ایدههای جدید در آن نضج میگیرد را میدیدم. بعد رفتم یک سری از نامههایش را خواندم که حالا قسمتی را برایتان آوردم و اگر فرصت شود برایتان میخوانم، می بینید که کالوینو درست است که ایتالیایی است ولی قسمت زیادی از زندگیاش را در پاریس گذرانده و مدام در معرض آن تحولاتی که در این شهر عجیب اتفاق میافتاده بوده است.