سخنران: دکتر فرزام پروا
تاریخ: ۱۳۹۴/۱۱/۲۰
محل: تالار کمال دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پیاده کننده: هدا لایق
مطابقت دهنده: صدف کارخانه چی
شاید اصلاً درک بعضی از جملات و کلمات کالوینو بدون آشنایی با برخی از این علوم برایمان میسر نباشد. مثلاً در کتاب شهرهای بینشان که در واقع یک مکالمهای است بین مارکوپولو و قوبلای خان و مارکو از تجربیات خود در طی سفرهایش میگوید و می خواهد شهرهای مختلفی را که رفته و گشته است برای قوبلای خان توصیف کند، وقتی ما این مکالمات و گفتگوها را می خوانیم، در ظاهرش این است که با یک داستانی روبرو هستیم که یک ونیزی جوان یعنی مارکوپولو دارد برای قوبلای خان یک چیزهایی را توصیف میکند. البته این موضوع باید برای ما خیلی جذاب هم باشد، چون که زبانی که مارکو استفاده میکرده، یک زبان فارسی بوده که آن موقع یک زبان جهانی بوده و حالا من در مقدمه شهرهای بینشان هم گفتهام که من حس میکنم که این کتاب را به اصلش برگرداندم، چون که اصلش فارسی بوده است. اگر کالوینو امروزه به زبان ایتالیایی نوشته به این خاطر بوده است که شرایط فرق کرده است. یک زمانی بوده است که همین زبان فارسی ما، یک زبان جهانی بوده است و حالا همان زبانی هم هست که دارد با قوبلای صحبت میکند. ولی در بطن همین کلمات، جملات، چیزهایی که دارد بین این دو نفر رد و بدل میشود، توصیفاتی که مارکوپولو از شهرها میکند، ما را خیلی به فکر فرو میبرد. مثلاً میگوید جای دیگر آیینهی نفی است. وقتی دارد راجع به این صحبت میکند که چطور این توصیفاتی که من میکنم، شهرهایی که توصیف میکنم در واقع دارد تو را به خودت نشان میدهد، دارد موجودیت خودت را به خودت نشان میدهد. این همان چیزی هم هست که در برخورد ما با ادبیات اتفاق میافتد. یعنی ادبیات، مخصوصاً آثار کلاسیک برای ما یک جور آیینه هستند. ما یا هر کسی که کتابی را میخواند به تخیلات خودش اجازه آزاد شدن میدهد. یعنی آن صفحات کتاب، آن کلماتی که نوشته شده روی کتاب یک انگیزه اولیه است برای اینکه این جهان تصورات و تخیلات به حرکت در بیاید.