ردکردن این

مدرسه لکانی ایرانی

روانشناس یا تماشاچی تئاتر؟!

  فیلم «سه چهره ایو»(نونالی جانسون) را می‌دیدم و با خود می‌گفتم چه شور و شوقی دارند روانشناسان این فیلم برای دیدن چهره‌های جدید خانم ایو تا از مرداب ملال مطالبی که خوانده‌اند نجات پیدا کنند. پدیده‌ای به نام «اختلال شخصیتی چندگانه» که بطور عمده در آمریکای شمالی دیده می‌شود، در سرزمین هالیوود یا آنجایی که با افتخار بانگ بر می‌آورند که «هیچ کسب و کاری به گرد پای نمایش نمی‌رسه»[۱]. بنابراین هیچ جای تعجب ندارد که آشنایی خانم ایو با روانشناس منجر به این شود که از همسرش جدا شود، و شخصیت‌‌ دوگانه‌اش شروع به تزاید و تناسل کند، و بعد هم به شکل مضحکی برای ایجاد یک پایان خوش، با هیپنوتیزم، شخصیت‌های اضافه بروند پی کارشان! اما خوشبختانه مردانی که در ارتباط نزدیک با این خانم بوده‌اند هم در فیلم هستند تا از آنها این جملات را بشنویم: «بازی در نیارو «این دیگه چه کلکیه!».

 نمی‌دانم این چه جور از هم گسیختگی شخصیت(dissociation) است که به میل دکتر و آن موقع که او می‌خواهد اتفاق می‌افتد، و شروع آن همواره از مطب دکتر است، جایی که روانشناس دیگری هم کار می‌کند، یعنی محل تجمع ساده‌لوحان! جایی که هر بار که شخصیت جدیدی از خانم ایو به ظهور می‌رسد(که کاملا هم نمی‌توان آن را نقش‌بازی آگاهانه به حساب آورد)، روانشناس هلهله کنان به اتاق بغلی که همکارش در آن نشسته می‌شتابد تا او را از این واقعه فرخنده که احتمالا شهرتی را برای آنان دست و پا خواهد کرد مطلع کند. البته باید گفت الحق سه عدد کوچکی است در قیاس با حدود ۵۰ شخصیت (فیلم سیبِل) یا بیش از هزار (آنطور که خانم مدونا را توصیف می‌کنند). هر چه باشد، در قدیم مردمان حرص کمتری داشته‌اند، شاید هم نمایش اینقدر کسب و کار پرسودی نبوده است! والله اعلم!

[۱] There is no business like show business نام یکی از فیلمهای موزیکال معروف محصول هالیوود.

به اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی