ردکردن این

مدرسه لکانی ایرانی

در پاسخ سپاس تو…

دوست عزیز، دکتر جان

دیشب در میان هیاهو و جشن پیروزی مردمان، من در افکاری دیگر بودم؛ غمگین و سرگشته، در اندیشه مردی بودم که می خواست از آنجا که ایستاده والاتر باشد، و از تبار تاریخی خود فروتر افتاد، یا بگویم ملتی که، روزگاری دراز به راستی و کمانداری در جهان شهره بود، و اکنون او را به کژی و پنهان کاری متهم می کنند، و کمانداران جهان قلب او را نشان کرده اند. با اینکه در مورد هنرنمایی هایی که برایت کردم [مراسم ماسگریو] هیچ چیز ننوشته بودی، می خواهم باز هم از شرلوک هولمز برایت بنویسم، در داستان «مرد خزنده» که داستان «دکتری است استاد دانشگاه»، که «دانش زیاد» او را به مرحله گوریل بودن بازگردانده، و چیزی نمانده که به دختر خود نیز تعرض کند. اوبیش از یکصد سال پیش، گویی در مورد سرنوشت ما، به واتسون می گوید:

«آن هنگام که کسی می خواهد از طبیعت فراتر رود، در معرض آن است که از آن فروتر افتد. والاترین انسانها، وقتی خط مستقیم سرنوشتش را بدور افکند، به تبار حیوانی خود باز خواهد گشت

که تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. دیگر میلی به نوشتن ندارم، فعلا.

ارادت

بهمن

به اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی