ردکردن این

مدرسه لکانی ایرانی

بهارانه …

“به چه کارید؟ به چه کارید؟”

– آوای خاموش ستاره هالی

از پس هفتاد سال سفر!

“کجا می روید با این شتاب؟”

– آوای پوست ستبر درخت خاموش

از جنگل گم شده در پیچ راه

“به چه کارید٬ کارید٬ کارید…”

– آوای دره پر تب و تاب

در شب آغاز سال نو

“باید که کوله بار بندم”

– آوای کوالای مهر

از دره نزدیک وسعت دور

“چه هیجانی! چه هیجانی!”

– آوای کلاغ کور

در ترک آن شاخه غمگین

“عجب حکایتی است این زندگی!”

– آوای آدم رانده شده

در کار دیگران

“مرگ! مرگ! چه نزدیک! چه نزدیک!”

– آوای آن دارکوب

که هر ساله

خانه عوض می کند

“زندگی چه زیباست!”

– آوای بازشدن شکوفه های سیب

بی سبب

“چون برق می گذرد!”

– آوای آوار بم

در آن شب سهمگین

آوای آن آجر

در آن دست گشوده و بی جان

“بسان درختی٬ در تندباد”

– آوای درخت تاک

با ریشه های پوسیده در تالاب

“چه دریغی!”

– آوای در

برای میهمان جان!

 

جانتان میهمان بهار باد!

شهر ری – بیست اسفند ۹۰

به اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی