نوای باد و سنج زه
آهوان خزیده به خاک و ببرهای خاموش و منتظر
حکایت های کافی و سکوت های غم افزای
درختان خیره بر ریشه های خود
درختان برکنار از ترس تنهایی
درختان خوکرده به زشتی بهت زای آفرینش
ترنم قلاده های آویزان از داربستهای چوبی
طلب آمرزش از نوازش باد
پرچم های نیم افراشته بر کشتی های شکسته
ستیزندگان هستی در درگاه حقیقت…
سکوت نعره می زند
و سنگ
و ستارگان باران می شوند…
تقاطع اورامان و حلبچه و پاوه ۶/۴/۹۲