ردکردن این

مدرسه لکانی ایرانی

با شکوه ترین لحظه زندگی…

دکتر جون

خوشحالم که دوباره انرژی گذشته رو به دست آوردم. مخصوصا از خبر این سفر که برام جور کردی خیلی خوشحال شدم. بالاخره یه دونه دکتر اعصاب وجود داره که از اعصاب چیزی سرش بشه! و فقط به فکر این نباشه که مریضای بدبختو تو بیمارستان بستری کنه، و در عرض دو هفته بستری شدنشون دو دقیقه هم باهاشون حرف نزنه، و تازه تشخیص هم براشون صادر کنه، و یک صفحه کامل هم دارو براشون بنویسه! آره روحم تشنه همین ملاقاته، ملاقات با ابوسعید، شیخ خرقان، عطار و خیام… می دونی بهترین لحظه زندگی چیه؟ بهترین، با شکوه ترین و به یادماندنی ترین لحظه زندگی ملاقات با یک روح بزرگه، کسی که سنگینی زیستن رو حتی اگر شده برای یک لحظه از روی دوشت بر می داره… حالا ممکنه از فراز قرنها و پس از مرگ کسی باشه فرقی نمی کنه. امیدوارم همچین لحظه ای برام اتفاق بیفته. همانطور که برای آقای جمشید علیزاده در ملاقات با شهریار اتفاق افتاد. وقتی که به ملاقات این پیر رفته بود و می گفت: «… من دیدم به این مرد، به این شعر مجسم هیچ چیز را نمی شود تحمیل کرد؛ در او یک از هم گسیختگی، یک بی رنگی و بی شکلی عجیب وجود دارد. آدم در کنارش بی رنگ می شود، بی شکل می شود، مثل ابدیت می شود. شاید او آینه ای از ابدیت است:

ابدیت که به هر جلوه تجلا می کرد          دلربایی همه در آینه ما می کرد…»(گفتگو با شهریار/ انتشارات نگاه ۱۳۷۹)

اما در باب هنرنمایی که در کشف رمز حرفای سربسته من کردی بهت تبریک می گم. و حالا در جوابش یک چیزی می خوام برات بگم: یادته خواب دیده بودی که در جواب تو که پرسیده بودی مقصدمان کجاست کاپیتان به زنجیرهای پایت اشاره کرده بود و گفته بود سنان؟ خب معنی سنان (نیزه) همانطور که خودت هم می دانی تنها یک گول زنگ است (با عرض تاسف برای پیروان یونگ به این گول زنکها عادت کرده اند). تجزیه درست این کلمه همانطور که از خودت یاد گرفتم این طوری است: سنان = سه (عدد) + نان. که به گونه ای مقصد مطالعات تو و شکست های تو را نشان می دهد. نان فارسی و none انگلیسی. فکر نکنم بیشتر از این بخواهی که مطلب را باز کنم. درسته؟!

زیاده قربانت- ب ب

پس از تحریر – راستی تو اون مطلبی که در مورد «استمداد از مردم خیر، نیکوکار و…» نوشته بودی تا تونسته بودی در قالب حرف زدن با بهمن پسر اسفندیار، به من بد و بیراه گفته بودی. حتما خیلی عصبانی بودی. فعلا جواب اون حرفات رو می گذارم برای وقتی که حالش رو دارم. فعلا برو تعبیر خوابی که برات کردم حالش رو ببر!

به اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی