«مجنون بسان دریا و باد، آن هنگام که پنجه در پنجه افکندهاند، تا ثابت کنند کدام قویترند.»
هملت، پرده چهارم، صحنه اول
چه تعریف دیگری را از جنون سراغ دارید که این پیکار خونین را به این زیبایی نشان دهد و آن را در کنار دیگر پدیدههای طبیعت قرار دهد؟
در شب کوچک من، افسوس
باد با برگ درختان میعادی دارد
در شب کوچک من دلهره ویرانی است
گوش کن
وزش ظلمت را میشنوی؟…
در شب اکنون چیزی میگذرد
ماه سرخ است و مشوش
و بر این بام که هر لحظه
در او بیم فروریختن است
ابرها همچون انبوه عزاداران
لحظه باریدن را گویی منتظرند… (فروغ)