آنجا که تعقر درخت
فریاد زندگی است
و فریاد رسان
زندگی را از کوچه های خاموشی
فریاد کرده اند
و آنجا که قپان و زنجیر
فریاد توحش خاموش اند
و آنجا که آسمان بی نهایت را
رنگی دیگر است
از خوشی های نافرجام
و آنجا که گدایی را
در کوچه و بازار
جار نمی زنند
و آنجا که حمایت جماعت گول و غریب
ترا به راه های بن بست
نمی کشاند
و آنجا که پر پرواز پرنده
پر از آوای خاموش چلچله های بردبار است
و آنجا که حکایت همانجا تمام می شود
که پیش از این
آغازیده بود
و آنجا که مهر
بر هم زننده بساط غوغاست
و آنجا که خاموشی است
مطلق و برده وار…