ردکردن این

مدرسه لکانی ایرانی

آرمانهای خوکدانی

جملاتی از اینشتین [کتاب اینشتین و شاعر/ ویلیام هرمان/ ترجمه ناصر موفقیان/ شرکت انتشارات علمی و فرهنگی/ ۱۳۷۴]

«به اطراف خود بنگرید که چگونه مردم تلاش می‌کنند تا از زندگی بسی بیشتر از آنچه در آن نهاده‌اند برگیرند. مرد ارزشمند کسی است که بسی بیشتر از آنچه از زندگی می‌گیرد بدان می‌بخشد.»

«از تنهایی نگریزید. تنهایی به شما فرصت خواهد داد تا اشعار خوبی بسرائید… تنهایی به شما فرصت خواهد داد که به حیرت درآئید و به جستجوی حقیقت برخیزید. کنجکاوی مقدس را از یاد نبرید. عمر خود را شایسته زیستن کنید.»

«فقط از پرسش باز نایستید. و در مورد سوالات بی‌جواب خود ناراحت نشوید، و سعی نکنید چیزی را که نمی‌توانید بفهمید توضیح دهید. کنجکاوی دلیل کنجکاوی است.»

«همه ما به آهنگ اسرار آمیزی در رقصیم و نوازنده‌ای که از فاصله‌ای دست نیافتنی این نغمه را ساز کرده است فراتر از هر نوع علم کتابی است.»

«دانش باید از هر انسانی یک متفکر انفرادی بسازد.»

«برایم مسلم شد که اندیشه علمی حقیقی بدون ایمان به هماهنگی و توازن درونی جهان ما ممکن نیست و با شروع از همین اصل بدیهی بود که نظریه نسبیت خود را پایه‌ریزی کردم.»

بله! این اینشتین را می‌شناختید؟ برای من که کاملا تازگی داشت. امیدوارم برای شما هم همینطور بوده باشد. این همان اینشتینی است که، در جای دیگری، «آسودگی» و «شادی» را آرمانهای خوکدانی می‌داند. شاید بهتر که الان زنده نیست تا ببیند جهان و مردمانش به چه آرمانهایی دچار شده‌اند… اما شاید می‌پرسید آرمانهای اینشتین، اگر اینها نبوده، چه بوده؟ مگر کسی هست که آرمان دیگری در زندگی داشته باشد؟

جواب اینشتین ساده و روشن است:«آرمانهایی که مسیر زندگی من را روشن کرده‌اند و بارها و بارها من را تشویق کرده‌اند که با روی باز با زندگی روبرو شوم عبارتند از: محبت، زیبایی و حقیقت.» آری! جهان جای کسانی هم بوده که عملا به چیزی جز کینه و آز و رشک و کذب اعتقاد داشته باشند!

به اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی