این بار رویایم مرا به سرزمین دور، مردم آزاده، درختان نیکبخت، خورشید رخشان، پرندگان رها و چمن های یله
نبرد
این بار رویایم مرا به سرزمینی برد
که در آن
برای نام تو
برای دل وسیع و صبور و سبزت
شعر می گفتم
و من در آرزوی شعرم
زمزمه شدم
پرواز کردم
و رسیدم به سرزمین دور و مردمان نیکبخت و درختان آزاده…
باز هم از من شعر بخواه
اما نه برای دلت
که تمام شعرهایم
برای دل توست…
نمی بینی؟!