دکتر جان
سلام. امیدوارم حالت خوب باشد. چه خبره؟ منو مثکه می خواستی ترور کنی. چی شده حالا؟ تا الان با همچین لحنی بام حرف نزده بودی. البته نامه ات خیلی عجیب بود. باور کن اگر یک جاهایی را چینی می نوشتی بیشتر شاید دستگیرم می شد که چی می خوای بگی. این کلمه ها یعنی چی؟ ترامپ و ترامپی چی ان؟ صدای زمینخوردنه؟ (شنیدم می گن طرف تاراپی خورد زمین) صدای آلوچه خوردنه؟ صدای ناغافله؟ اصلا صداست یا کلمه درست و حسابیه؟ منو که یاد سیب زمینی می اندازه. از کالوینو هم پرسیدم. چیزی نمی دونست. ولی گفت شاید منظور دوستت آسمون غرمبه (دادادام تررارارامپ) باشه. خلاصه که هرچی عقلامون رو گذاشتیم رو هم که چیزی دستگیرمون نشد. البته یه راهنمایی کرده بودی: «تولد مجسمه ای به نام ترامپ». ببینم از کی مجسمه ها متولد می شن؟ یعنی از شکم مادرشون میان بیرون؟ نکنه مادر این مجسمه آژادی باشه؟ اون وقت از کجاش اومده بیرون و چه جوری گرفتنش؟ از زیر آب؟ به فکرم رسید که ممکنه منظورت به قدرت رسیدن چنین کسی باشه، ولی تا اونجا که تحقیق کردم کسی در آمریکا که قدرتی داشته باشه به این نام نیست. اسم رئیس جمهور آمریکا هم تئودور روزولت است که در سال ۱۹۰۱ رئیس جمهور شده.بعدشم هی نوشتی فیسبوک، فیسبوک. فیسبوک دیگه چه صیغه ایه؟ زوکر برگ، نارسی سیسم، تریلر، مایکل چی چی… اینا چیه نوشتی؟ کالوینو که می گه دوستت سرکارت گذاشته، و احتمالا در نامه بعدی توضیح می ده. می گه خودشم سر نوشتن کتاب شهرهای بی نشان یه عالمه اسامی بی ربط گذاشته تا منتقدینش رو سرگرم کنه. دمت گرم دیگه. سرکارمون می ذاری؟ کار دیگه نداری بکنی؟ با اون وصفی که از صورتک نامه کردی، فکر نمی کنی اسمعورتک نامهبراش مناسب تر باشه؟ البته فقط یه پیشنهاده. خود دانی.یه مقدار سریع قضاوت کردی. من دیگه ننوشته بودم که اولگا کنیپر چقدر حالم رو گرفت و بهم گفت لازم نکرده تو اینجا باشی، من خودم از چخوف جونم مراقبت می کنم. بعدشم دستش رو گرفت و سوار قطار شدن و رفتن به سمت آسایشگاه مسلولین بادن ویلر در آلمان. راستش رو بخوای یه مقدار به خاطر بیماری و ضعف چخوف بد خلق شده بود، ولی نه انقدر که من ولش کنم. از دست تو فرار کردم اومدم پیش چخوف، بعد راحت ولش کنم؟ یه مقدار هم اوضاع روسیه نا آروم شده بود. مردم مرتب اعتراض می کردن. یه جاهایی هم حتی اعتصاب شده بود. همه اش یاد حرف تو می افتم که از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه حرف زده بودی. این جام جمتو بده یه دفعه مام یه حالی باهاش بکنیم. البته می دونم که جم تو همان ژک آلن میلره، یا به قول حافظ جونت:
ای که در کوی خرابات مقامی داری
جم وقت خودی ار دست به جامی داری
خلاصه تزار نیکلای دوم یه فکر بکر به ذهنش رسید: واسه اینکه مردم آروم بشن، و یه آبی خوشی از گلوی خاندان جلیله سلطنت پایین بره، یه یه بهانه ای یه جنگ تمام عیار با ژاپن راه انداخت. این جوری سر مردم رو گرم می کنن. حالا جریان اون انقلاب ۱۹۱۷ راست بود یا از خودت در آورده بودی؟ابن سینا، سعدی و حافظ و خواجه نصیر رو می شناختم. منتهی کالوینو می گه کلمه ابن سینا درست نیست. کار همون عربای اماراتیه که خیلی دوست دارن بگن ابن سینا عرب بوده. درستش پورسیناست. حرف کالوینو رو گوش کن. آدم با کله ایه. ولی گاهی حوصله آدمو سر می بره. می دونی بعضی روزا ۱۲ ساعت مطالعه می کنه. غذام دیگه من باید بکنم دهنش. ولی یه چیز عجیبی که اینجا فهمیدم اینه که تقویم این ایتالیایی ها با تقویم روسا حدود هفتاد سال اختلاف داره. تو می دونی علتش چیه؟ من با قطار اومدم و حدود هشت روز تو راه بودم. چه جوری تقویم اینا ۱۹۷۵ رو نشون می ده؟ تازه فهمیدم که کالوینو عقیده داره رئیس جمهور امریکا الان جرالد فورده. من که همچین اسمی اصلا نشنیده بودم. تو شنیدی؟ تو شهر مردگان تاریخ چه سالی رو نشون می ده؟ اگه واقعا اونجا شهر مردگان باشه که تمام ساعتها دیگه از کار افتادن. یادمه وقتی رفتم پیش چخوف تازه سال ۱۳۹۵ شده بود. اگه هنوزم اونحا همین تاریخه که درست می گی: همه مرده ان و هیچ کسی هم خبر نداره.راستی اینم بگم که کالوینو با تو در مورد انقلاب ۱۹۱۷ روسیه هم عقیده اس. وقتی هم راجع به تزار صحبت کردم کمی چشاش از حدقه بیرون اومد و اخم کرد. منم جرات نکردم ادامه بدم. خلاصه هر جای دنیا که می رم می خورم به پست یه غیب گو. خدایا خودت ختم به خیر کن.
زیاده قربانت دکتر خشمگین
ب. ب