ردکردن این

مدرسه لکانی ایرانی

مناجات فرجامین ابرها و درختان…

آنجا که ابرهای تشنه را درختان بی مزار شقه کرده اند

و فریاد فروحورده صدفهای خاموش را برگهای وازده به تب نشانده اند

و باد نسیم جان بخش را برای افزایش روح صدا کرده است

و بلبلان بی کار یله داده اند و قدقد مرغان را تقلید می کنند…

صدای راست بالان در انتهای تمام دره های تهی می پیچد

رودخانه های بی فراز در تالابهای غمگین «قرار» می گیرند

پرستوهای عاشق برای صدمین بار راه خانه را گم می کنند

صدای سکوت تمام دهلیزهای قلبهای توخالی را پر می کند

سنجابهای سرگردان راه لانه های موریانه را پیش می گیرند

و سنگهای صیقل خورده بارانهای سیل آسا را فراموش می کنند…

آنجا مأمن تنگ آن کومه روستایی است

که در هوای ده و باران و سرود باد

می شکفد

تا تمام پرهای روشنایی های نوشتن

چنان زندگی را بیاکنند

که گویی

پیش از این

هیچ تهی گاهی نبوده است…

 

شعر پاره ای در الیمالات – چمستان

ب. ب  ۲۰ آبان ۹۴

به اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی