ردکردن این

مدرسه لکانی ایرانی

علت وجودی هنر نیایش است…

هرکس باید به سرچشمه هایش، به ریشه هایش، اعتقاد داشته باشد. باید بداند از کجا آمده است، به کجا می رود و چرا زندگی می کند.به عبارت دیگر احساس وابستگی همیشگی اش به خالق. در غیر اینصورت اگر فکر کردن به خالق از ما دور شود، انسان به حیوانی بدل می شود… بخت انسان منوط است به پیش بردن بی وقفه مسیری که به روحانیت ختم می شود… این احترام این بندگی است که به انسان قدرت نگاه انداختن به درون خودش را می دهد، که او را به نگاهی درون نگر و فکورانه مجهز می کند. این چیزی است که ما نیایش می نامیم…

… آن چه مهم است، آن چیزی که همه اعمال استاکر را هدایت می کند، نیرویی است که او را از مثل همه بودن دور نگه می دارد، از او موجودی مضحک و ابله می سازد. اما همین نیرو منحصر به فردی و روحانیت او را برایش آشکار می کند. این نیروی ناخودآگاه، ایمان اوست.

… فکر نمی کنم هرگز فیلمی غیر شخصی ساخته باشم.

…به نظر می رسد نوعی نفرت جانورشناختی به من در کار است که در میان همکارانم با پست های بالا، کارگردان های سینما و همچنین بوروکرات ها مشترک است… نمی دانم چرا.

… اگر حس راز در شما ایجاد می شود، این بزرگ ترین تعریف و تمجید برای من است. من اگر بیننده این ایده را که زندگی راز است با خود همراه ببرد، خوشحال می شوم. زیرا امروزه در چشم بخش عظیمی از مردم زندگی مظهر هیچ گونه رازی نیست…

 

گفتگو با آندری تارکوفسکی/ جان جانویتو/ ترجمه آرش محمد اولی /انتشارات ققنوس/ چاپ اول ۱۳۹۳

به اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی