رنگین کمان که شکسته شود
پرندگان خوشی
خالقان بودنهای بی شمار
سر از بیضه های رنگارنگ
بر آورند
– خالقان هستی خویش
با بودنی از این پیش
ناشنیده ٬ نادیده ٬ نا دسترسیده –
اما میوه شیرین بودن
بر تارک بلندترین غان هستی است
در جزیره ای گمشده
“تاسمانی”!
عفریت
همان بودن تمام است
هر چند آدمیان بخشایش گر
آن را از چیدمان حدیث و حرص خود
کنده باشند
تا یک زندگی “شیک تر”
به مدد بیضه های هراس
برای رنگ آمیزی سفره های بی رنگ بخل!
آن مسافر “بیشه های غربت” کیست؟
بی سفره ای٬ قاتقی٬ نان پاره ای
مسافر “بیشه های غربت”!
ترا صد ها سلام
ترا صد ها درود
از آغاز سالی
که پایانش ناپدید است…
(دو توضیح: ۱- در اعتقادات آدمیان ناب استرالیا٬ پرندگان از قطعه قطعه شدن رنگین کمان پدید آمده اند.
۲- عفریت تاسمانی نام جانور بی آزار٬ مبتلا به سرطان٬ تیپا خورده و از چنگ زمین و زمان به جزیره دورافتاده تاسمانی پناه آورده ای است که نسلش را از سرزمین استرالیا سگان زرد – که بنا به قول مشهور برادر شغالند ولی از کرامات شغال بویی نبرده اند – برانداخته اند.)