ردکردن این

مدرسه لکانی ایرانی

آیا زمان آن نرسیده که وزارت بهداشت به کار اصلی خود بپردازد؟

کار وزارت بهداشت یک مملکت چیست؟

این است که برای نورچشمی های فارغ التحصیل پزشکی در وزارتخانه کار جور کند و آن «دگر چشمی» های غیر نورچشمی را به اقصا نقاط ایران پرتاب کند؟

این است که هزار جور چوب لای چرخ کار پزشکان فارغ التحصیل بگذارد تا مبادا پزشکان جاافتاده کارکشته شاغل در وزارتخانه بیمارانشان کم شود؟

این است که یک روز مجوز مرکز ترک اعتیاد و … بدهد و روزی دیگر آنها را باطل کند؟

این است که کاری کند وقتی قیمت دلار دوبرابر می شود قیمت دارو حتما سه تا چهار برابر شود؟

این است که احترام و شان پزشکان را مخدوش کند چون از اول هم مخدوش بوده است؟ (البته مبارزه با فساد بسیار عالی است، ولی در این هیاهوی رادیو تلویزیونی فقط مبارزه با فساد مطرح است؟)

این است که یک روز جلوی بارداری را بگیرد و یک روز برای باردار شدن هزار جور مشوق بیافریند؟

این است که کاری کند ما در پزشکی جهان مقام اول را داشته باشیم؟ (البته از جهت ارزانی ویزیت پزشک متخصص و آمار سزارین و جراحی بینی)

….

آیا وظیفه وزارت بهداشت یک سرزمین نیست که وقتی تسونامی سرطان کرانه های آن سرزمین را در می نوردد، به علت یابی بپردازد؟

وقتی در سالهای دهه هفتاد پزشکی می خواندم گفته می شد آمار سرطان پستان – که شایعترین سرطان زنان است – یک در یازده است. از هر یازده زن، یک نفر. چند روز پیش در روزنامه خواندم که آخرین آمار سرطان پستان در زنان یک به چهار است…

خب! البته وزارت بهداشت مملکت کارهای مهمتری دارد. اینها که چیزی نیست. بی خود چرا وقتش را با این مهملات می گیرید؟!

به اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی